شذرات

تاملات جمعی از دانش آموختگان رشته مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) جهت اندیشه ورزی در موضوع اداره کشور به شیوه مدنظر شریعت اسلام

شذرات

تاملات جمعی از دانش آموختگان رشته مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) جهت اندیشه ورزی در موضوع اداره کشور به شیوه مدنظر شریعت اسلام

به منظور توسعه اندیشه ورزی در موضوعات مدیریتی و بررسی ابعاد آن ناظر به شریعت اسلامی و توسعه الگوهای مدیریت اسلامی، یادداشت ها و تاملات برخی از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق(ع) در این قالب ارائه می گردد.

آخرین نظرات

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

۳۱
ارديبهشت

گام هایی در حوزه بازاریابی اسلامی: الگوی تعامل در بازار (2)


(پیش از آغاز بحث از مخاطبین گرامی خواهشمند است که یادداشت قبلی با همین عنوان را مطالعه نمایند.) 

اهمیت یافتن مشتری (و در معنای وسیع‌تر، انسان) نه به جهت تکریم مقام و منزلت حقیقی انسان و پایبندی به امور اخلاقی و اجتماعی، که صرفاً جهت کسب سود بیشتر از طریق جذب مشتری بیشتر، حفظ مشتریان موجود و تلاش برای رقابت با سایر شرکت‌ها و سازمان‌ها جهت پیشی گرفتن از آن‌ها مطرح می‌شود.

با این توصیف، یکی از ابعاد و زمینه‌های اصلاح وضع کنونی فرهنگ و سبک زندگی مردم، پرداختن به امور بازار و تبیین آن از منظر دین – آن هم دین مبین اسلام- است. چراکه اسلام داعیه‌دار برنامه‌ی کامل جهت سعادت مادی و معنوی انسان بوده و طبعاً در این زمینه نیز پاسخگو خواهد بود.

یکی از مناسبات اساسی زندگی بشر، تعاملات مربوط به کسب‌وکار و تجارت است که بخشی جدایی‌ناپذیر زندگی افراد است. شکل‌گیری و چگونگی مواجهه و برخورد در این حوزه، به صورت مستقیم در زندگی افراد اثرگذار است؛ گواه این مطلب را می‌توان با تأثیر نظریه‌های غربی مرتبط در روحیه مصرف‌زدگی مردم در زندگی روزمره مشاهده نمود.‌

دین مبین اسلام که به عنوان آخرین دین الهی، داعیه‌دار کامل‌ترین و جامع‌ترین برنامه‌ی زندگی بشر است، در خصوص مسائل اقتصادی و امور بازار، عنایت ویژه‌ای دارد؛ گواه این ادعا، آیات و روایات متعددی است که در زمینه‌ی بیع و کسب‌وکار وجود دارد و اندیشمندان مسلمان را بر آن داشته تا در کتب فقهی خویش، در کنار مباحث مربوط به عبادات و احکام و...، باب مجزا و مفصلی را تحت عنوان «باب المتاجر» قید نمایند و بحث‌های متنوع و مطولی را در ذیل آن به انجام رسانند. به همین دلیل، برای یافتن الگوی مناسب تعاملات بازار، باید به منابع و متون دینی رجوع نمود و از این غنیمت گهربار بهره جست.

به نظر می‌رسد اگر فرآیند بازاریابی، به‌ویژه حوزه مدیریت ارتباط با مشتری، بر اساس رابطه‌ی اخوت بازتعریف شود، نه تنها ارتباطات مستحکم بین فروشنده و خریدار پدید می‌آید، بلکه موجب رونق هرچه بیشتر بازار و هم‌چنین افزایش منفعت مادی و معنوی هر دو طرف می‌گردد. استمرار این وضع، رشد و تعالی مادی و معنوی افراد و در نتیجه جامعه را به همراه خواهد داشت.

در یادداشت بعدی، به بسط و توسعه نظری مفهوم اخوت در حوزه بازاریابی و ارتباط با مشتری خواهیم پرداخت ان‌شاءالله.


نویسنده یادداشت:

مهدی محمدی

دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام

و دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی(گرایش مدیریت منابع انسانی)


۳۱
ارديبهشت

نسبت تغییر در علم خط مشی گذاری 



به طور خیلی ساده و ابتدایی تغییر در حوزه انسان به دو دسته تغییرات فردی و تغییراتی اجتماعی تعریف می شود. تغییرات فردی آن دسته از تغییراتی است که در نسبت فرد با خودش وجود دارد و آن تغییرات صرف به هدف و جهت نفع شخصی است. اما تغییرات اجتماعی، تغییراتی هستند که در تعامل و ارتباط فرد با دیگر انسان ها به وجود می آید و به دنبال منفعت عام تری می باشد. لذا با توجه به این تقسیم بندی، حرکت های حوزه انسانی را نیز می توان به دو قسم حرکت های فردی و حرکت های اجتماعی تقسیم نمود.


مجموعه این تغییرات فردی و اجتماعی است که حرکات و اتفاقات عالم را رقم می زند. حال هر تحلیل گری بتواند که علم شناخت درست از این تغییرات را به دست آورد، طبیعتا تحلیل درست تری از این عالم ارائه می دهد و در چرخه تعیین خط مشی گذاری، اجرا و ارزیابی سیاست ها بهتر عمل می نماید.


به عبارت دیگر فهم و درک تغییرات انتقال از نقطه t1 به t2 چه در حوزه فرد و چه در حوزه اجتماع هم در تحلیل و شناخت و هم در حوزه اثرگذاری بهتر و دقیق تر در عرصه تغییر افراد و اجتماع کمک شایانی می نماید و مخصوصا افرادی که به دنبال تغییرات و حرکت های اجتماعی هستند، راحت تر به نتایج مورد دلخواه خود خواهند رسید.


حال این سوال پیش می آید که برای این تغییرات اصول و قواعد کلی حاکم است؟ و اساسا می توان آن ها را شناخت و دسته بندی نمود؟ یا این که این تغییرات از قواعد کلی پیروی نمی کند؟ اگر که از قواعد کلی پیروی می کند، روش رسیدن به آن چیست؟


نویسنده یادداشت:

سجاد نیک منش

دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام






۱۳
ارديبهشت


«حکمرانی فضای مجازی با ابزار ICP  (Infrastructure Control Points


بعضی از کنترل پوینت‌ها ماهیتی زیرساختی دارند که به نسبت حکمرانی از طریق CP برای مردم کمتر محسوس است و به لحاظ روانی آستانه تحمل بسیاربالاتری دارند.

مثلاً فرض کنید شما می خواهید با دو ابزار CP  و یا ICP در حوزه اینترنت تلفن همراه حکمرانی کنید، خیلی بدیهی است تا زمانی که مردم طعم اینترنت 4G را بر روی تلفن‌های همراه خود نچشیده‌اند، انتظارات عمومی بسیار کمتر از زمانی است که از اینترنت 4G استفاده کرده‌اند و حالا شما می‌خواهید با وضع قواعد و با ابزارهای CP حکمرانی نمایید.


نمونه بارز این موضوع در قطع مکالمه تصویری اپراتور سوم (رایتل) بود؛ اگر به خاطر داشته باشید در زمستان 1391 بحث فراهم شدن زیرساخت‌های اینترنت نسل سوم مطرح شده بود که همزمان، رایتل -با شعار اپراتور پیشگام- امکان مکالمه تصویری را فراهم آورد. بعدازاینکه اعتراضات بالا گرفت و اثرات اجتماعی و آسیب‌های آن، خیلی سریع روشن شد، حالا این مراجع عظام تقلید بودند که با اعتراض و مخالفت، پیش‌قدم شدند و نهایتاً در بهار 1392 مکالمه تصویری برای مدتی قطع شد.


این در حالی بود که به سادگی می‌توانستیم هزینه اجتماعی و حکمرانانه‌ای را که در آن شرایط به بار آمد (منظورم شرایط پیش از انتخابات 92 است)، به‌جای اینکه بر پایگاه اجتماعی علما در قم منتقل کنیم، با ترتیباتی از جنس ICP و تا زمانی که آمادگی برای آن زیرساخت فراهم شود، پیشگیری نماییم.


نویسنده یادداشت:

جواد آزادی

دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام

و دانشجوی دکتری مدیریت دولتی(گرایش خط مشی گذاری عمومی)



 


۱۲
ارديبهشت


نقش تعیین کننده جهان بینی در موفقیت



به نظر می رسد، عنصر «جهان بینی»، نقش تعیین کننده ای در موفقیت یک سازمان داوطلبانه فرهنگی دارد و می تواند نقطه آغاز مناسبی برای حرکت در مسیر موفقیت باشد به گونه ای که بسیاری از سازوکار های متمایزکننده موسسات ویژه در نیل به موفقیت، ریشه در این مقوله دارد. به عبارت دیگر می توان گفت علت تفاوت اصلی چنین سازمان های داوطلبانه ای با دیگر سازمان ها در جهان بینی رخ می دهد که این نکته به عنوان روحی در کالبد سازمان جریان می یابد و آن قسم ناپیدای سازمان را شکل می دهد که بر کنش و واکنش ها موثر است.


از این جهت نقش عنصر جهان بینی تعیین کننده است؛ به طوری که سازمان های ناموفق دیگر ممکن است در برخی مقولات اصلی دیگر مانند اهتمام به برنامه ریزی، مشابه باشند اما به دلیل اختلاف در مقوله مهم جهان بینی، نمی توانند به موفقیت نهایی دست یابند.


به طور خلاصه می توان جهان بینی حرکت آفرین را متبلور در میزان اهمیتی که سازمان و کارکنان بر انجام وظایف به عنوان تکلیف شرعی، شیفته خدمت بودن و تلقی از آن به عنوان عبادت، ارجحیت دادن تکلیف گرایی بر نتیجه گرایی، پذیرش و واگذاری مسئولیت ها، مناصب بر مبنای احساس تکلیف شرعی و توسعه تفکر و عمل بر مبنای تکلیف مداری در سازمان، دانست.


شاید بتوان تجلی این جهان بینی را در نیت و اخلاص دانست؛ به گونه ای که این حرکت به سبب نیت الهی، مشمول سنت های قطعی الهی مانند با برکت شدن، هدایت الهی و ... می شود و دیگر به صرف فعل انسان ها پیش نخواهد رفت بلکه عناصری فرامادی نیز در پیشبرد ان کمک خواهند نمود.



نویسنده یادداشت:

میثم قراباغی

دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام

و دانشجوی دکتری مدیریت دولتی (گرایش سیاستگذاری عمومی)