نسبت تغییر در علم خط مشی گذاری
به طور خیلی ساده و ابتدایی تغییر در حوزه انسان به دو دسته تغییرات فردی و تغییراتی اجتماعی تعریف می شود. تغییرات فردی آن دسته از تغییراتی است که در نسبت فرد با خودش وجود دارد و آن تغییرات صرف به هدف و جهت نفع شخصی است. اما تغییرات اجتماعی، تغییراتی هستند که در تعامل و ارتباط فرد با دیگر انسان ها به وجود می آید و به دنبال منفعت عام تری می باشد. لذا با توجه به این تقسیم بندی، حرکت های حوزه انسانی را نیز می توان به دو قسم حرکت های فردی و حرکت های اجتماعی تقسیم نمود.
مجموعه این تغییرات فردی و اجتماعی است که حرکات و اتفاقات عالم را رقم می زند. حال هر تحلیل گری بتواند که علم شناخت درست از این تغییرات را به دست آورد، طبیعتا تحلیل درست تری از این عالم ارائه می دهد و در چرخه تعیین خط مشی گذاری، اجرا و ارزیابی سیاست ها بهتر عمل می نماید.
به عبارت دیگر فهم و درک تغییرات انتقال از نقطه t1 به t2 چه در حوزه فرد و چه در حوزه اجتماع هم در تحلیل و شناخت و هم در حوزه اثرگذاری بهتر و دقیق تر در عرصه تغییر افراد و اجتماع کمک شایانی می نماید و مخصوصا افرادی که به دنبال تغییرات و حرکت های اجتماعی هستند، راحت تر به نتایج مورد دلخواه خود خواهند رسید.
حال این سوال پیش می آید که برای این تغییرات اصول و قواعد کلی حاکم است؟ و اساسا می توان آن ها را شناخت و دسته بندی نمود؟ یا این که این تغییرات از قواعد کلی پیروی نمی کند؟ اگر که از قواعد کلی پیروی می کند، روش رسیدن به آن چیست؟
نویسنده یادداشت:
سجاد نیک منش
دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام